پوپر و آخر الزمانی احمدی نژادی 1



مطلب نسبتا طولاني زير از ميثم بادامچي است كه به نظرم جالب آمد.به خاطر طولاني بودن ، به توصيه دوستان؛‌ اين مطلب را در دو بخش مي گذارم:

پوپر در کتاب جامعه‌ی باز و دشمنان آن (به اختصار جامعه‌ی باز) به نقد روی‌کردهای اتوپیایی و تاریخ‌باور به سیاست و تقابل چنین رویکردهایی با دموکراسی پرداخته است. این کتاب در دفاع از عقلانیت و آزادی در برابر ایدئولوژی‌های فاشیسم و نازیسم در اروپای زمان جنگ جهانی دوم نگاشته شده است.

بگذارید یک آزمایش فکری ترتیب دهیم و فرض کنیم پوپر زنده بود و با آخرالزمان‌گرایی احمدی‌نژاد که در سخنان او در مجمع عمومی سازمان ملل امسال هویداست مواجه می‌شد. نقد احتمالی پوپر بر این ایدئولوژی آخرالزمان‌گرا، که من آن را «احمدی‌نژادیسم» می‌نامم، چه می‌بود؟ آن‌چه در این نوشتار می‌آید پاسخ به این پرسش از منظر فلسفه‌ی سیاسی پوپر در کتاب جامعه‌ی باز است.

احمدی‌نژاد در سخن‌رانی در مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک فاز دیگری از مهدویت سیاسی و آخرالزمان‌گرایی حکومت اسلامی ایران را نشان داد. او از تقابل ریشه‌ای دو جریان خیر و جریان شر در جهان امروزی خبر دارد و این‌که:

«دوران تحمیل اندیشه‌ی سرمایه‌داریِ بی‌عاطفه و تحمیل سلیقه و علاقه‌ی یک گروه خاص بر جامعه‌ی جهانی، توسعه‌ی سلطه‌ بر جهان به نام جهانی‌سازی و عصرِ برپایی امپراطوری‌ها به پایان رسیده است.»

و «اغلب ملت‌ها و از جمله مردم آمریکا در انتظار تغییرات گسترده، عمیق و واقعی هستند» و «یک اقلیت محض [یهودی‌ها و صهیونیست‌ها] با یک شبکه‌ی پیچیده با طراحی غیرانسانی، بر اقتصاد و سیاست و فرهنگِ‌ بخش‌های مهمی از جهان حاکم» است.

«اندیشه‌ی لیبرالیستی و سرمایه‌داری سلطه‌گر که انسان را از اخلاق و آسمان جدا می‌کند، نه‌تنها سعادت را به ارمغان نمی‌آورد بل‌که خود عامل بدبختی‌ها و از جمله جنگ‌ها و فقرها و محرومیت‌هاست.» «به لطف خدا همچنان که مارکسیسم به تاریخ پیوست، سرمایه‌داریِ توسعه طلب نیز به تاریخ سپرده خواهد شد.»

و «امروز باید با یک تعهد جمعی، در برابر وضع موجود قیام کنیم.» «دورانی خواهد آمد که عدالت همه‌گیر و جهان‌شمول می‌شود ... و راه کمال معنوی انسان گشوده و سیر او به سوی خدایی‌شدن و تجلی اسماء الهی محقق» می‌شود و « این‌ها همه در سایه‌ی حاکمیت انسان کامل، آخرین ذخیره‌ی خداوند، فرزندی از نسل پیامبر گرامی اسلام یعنی حضرت مهدی (علیه السلام) محقق خواهد شد که خواهد آمد و حضرت مسیح ابن مریم (علیهما السلام) و انسان‌های صالح دیگر نیز او را در این ماموریت بزرگ جهانی همراهی خواهند فرمود.»

و «با کمک انسان‌های مومن و صالح همه‌ی آرزوهای تاریخی بشر برای آزادی، کمال، رشد، امنیت و آرامش، صلح و زیبایی را به هم‌راه خواهند آورد.» پس: «بیایید در انتظار آن دوران زیبا و در تعهدی جمعی، سهمی مناسب در فراهم‌کردن بسترها و مقدمات برای ساختن این آینده بر عهده بگیریم.»

سخنان فوق از اندیشه‌ای آخرالزمانی، اتوپیایی و مبتنی بر مهدویت سیاسی حکایت می‌کنند که البته این‌بار به علت موضع ضعف گوینده‌اش به دنبال خیزش جنبش سبز مردم پس از انتخابات متقلبانه و خون‌بار ۲۲ خرداد، به‌جای ادبیات تهاجمی همیشگی گوینده جامه‌ای از الفاظ زیبا و ملایم و بشردوستانه به خود پوشیده‌اند.

چنان‌که از جملات فوق که صورتی از سخنان همیشگی گوینده‌اند برمی‌آید، احمدی‌نژاد به نوعی تاریخ‌باوری و جبر تاریخی معتقد است. تاریخ‌باوران معتقدند که نیرویی نامرئی عمل‌کرد انسان‌ها را در طول تاریخ هدایت می‌کند و فارغ از اراده‌ی آن‌ها سرنوشت محتومی را در آینده برای آن‌ها رقم می‌زند.

در تاریخ‌باوریِ احمدی‌نژاد و استاد ایشان آقای مصباح یزدی این نیروی نامرئی دو صورت دارد که غیرخودی‌ها و خودی‌ها را در بر می‌گیرد: در مورد غربی‌ها (به خصوص دول آمریکا و اسرائیل) و لیبرال‌ها و سکولارهای معاند و سرمایه‌دارها و مخالفین نظام جمهوری اسلامی آن‌ها را مغضوبانه به نابودی هدایت می‌کند و در مورد جریان حق یعنی جمهوری اسلامی و مدافعان آن (از قبیل حماس و حزب‌الله لبنان و ونزوئلا و برخی کشورهای فقیر) آن‌ها را به صلاح و رستگاری و پیروزی و غلبه‌ی نهایی هدایت می‌کند.

جمهوری اسلامی و مدافعان آن موید به الطاف الهی و تائیدات امام غایب‌اند و در پایان تاریخ (یا همان آخرالزمان که از دید معتقدان به این عقیده نزدیک است) شیطان بزرگ و اسرائیل و سایر مظاهر غرب و نظام سرمایه‌داری نابود خواهند شد. براین اساس فارغ از اراده‌ی غربی‌ها و مردمان آمریکا و اسرائیل سرنوشت محتومی در آینده‌ی تاریخ در انتظار دول این کشورهاست.

این عقاید هرقدر هم از دید ما خنده‌دار به نظر برسند، در ذهن کسانی چون احمدی‌نژاد حضور دارند و با جستجویی در اینترنت می‌توان شواهد بسیاری برای آن یافت. ایدئولوژی احمدی‌نژادیسم و مصباحیه دنیا را صفر و یکی می‌بیند و آن را به جریان خیر و جریان شر، دوست و دشمن و خودی و غیرخودی تقسیم می‌کند.

درنقطه‌ی مقابل، پوپر معتقد است آینده‌ی تاریخ بشر کاملاً باز است و تماما به نحوه‌ی عمل‌کرد خود انسان‌ها بستگی دارد. براساس نظر پوپر «انسان صاحب تقدیر خویش است، و این بدان معناست که ما انسان‌ها مطابق اهداف‌مان می‌توانیم تاریخ بشر را تحت تاثیر قرار دهیم یا عوض کنیم، همان‌طور که چهره‌ی زمین را [با انقلاب علمی و تکنولوژیکی و فلسفی] عوض کرده‌ایم.» و «آینده تماماً به خود ما بستگی دارد و ما در بند هیچ جبرتاریخی نیستیم.»


نقد پوپر بر جبرگرایی تاریخی در راستای باور او به فردگرایی روش‌شناختی صورت گرفته است. فردگرایی روش‌شناختی یعنی اعتقاد به این‌که تمام پدیده‌های اجتماعی را در نهایت باید بر اساس اعمال و افکار و گرایش‌های افراد بشری تو ضیح داده شوند نه اموری ورای اعمال و افکار و امیال بشر مانند دست‌های غیبی. فردگرایی روش‌شناختی با قرائت نواندیشان دینی مانند سروش، مجتهد شبستری، ملکیان، حجاریان و کدیور از دین کاملاً سازگار است. این باور پوپر که «آینده تماماً به خود ما بستگی دارد» را می‌توان در هماهنگی با آیه‌ای از قرآن دانست که در آن سرنوشت اقوام بشری تماما منوط به اراده‌ی انسان‌ها دانسته شده است: «ان الله لا یغیر ما بقوم ٍ حتی یغیروا ما بانفسهم (خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد مگر آن‌که خودشان سرنوشت خویش راعوض کنند). »

اگر پرسیده شود پس تکلیف اراده‌ی الهی، که در اندیشه‌ی دینی جای‌گاه مهمی در حیات انسان‌ها دارد، در تاریخ چه می‌شود پاسخ آن‌ست که در این قرائت از دین خداوند اگر اراده کند که در تاریخ مداخله کند از طریق تاثیر بر اراده و اندیشه‌ی تک‌تک انسان‌ها این کار را انجام می‌دهد نه از طریق عواملی مغایر و ورای اراده‌ی جمعی انسان‌ها.

به عبارت دیگر بر خلاف جمع‌گرایی احمدی‌نژاد و مصباح یزدی که در آن عملاً تاریخ هویتی مستقل از اراده‌ی تک‌تک انسان‌ها دارد، طرف‌داران فردگرایی روش‌شناختی در میان نواندیشان دینی بر عدم وجود هویتی مستقل از اراده‌ی انسان‌ها موثر بر تاریخ تاکید دارند و آن را مغایر دین نمی‌دانند. یعنی قرائت نواندیشانه و دموکراتیک نواندیشان دینی از دین با فردگرایی روش‌شناختی سازگارست.

پوپر معتقد است تاریخ‌باوری به جزم‌اندیشی منجر می‌شود چرا که مدینه‌ی فاضله‌ی تاریخ‌باوران بر اساس قوانینی اداره می‌شود که ورای نقد و مسلم فرض می‌شوند. اگر احادیث میلیتاریستی در مورد امام زمان را لااقل تا درجه‌ای مورد قبول نمایندگان تفکر آخرالزمانی احمدی‌نژادیستی بدانیم نقد پوپر را می‌توان به این جریان هم بسط داد.

در مدینه‌ی فاضله‌ی احمدی‌نژاد و مصباح یزدی علی‌القاعده چندان جایی برای نقد و پرسش‌گری در مورد احکامی که جامعه‌ی اسلامی توسط آن‌ها اداره می‌شود وجود ندارد، چون قوانین اعمال‌شده از طرف حاکمان حقیقت محض و از طرف خداوند دانسته می‌شوند.

پوپر اما در نقطه‌ی مقابل طرف‌دار عقل‌گرایی انتقادی و منتقد این نوع جزم‌اندیشی است. او عقل‌گرایی انتقادی را چنین تعریف می‌کند: «آمادگی برای شنیدن استدلالات انتقادی و یادگیری از تجربه. باور عمیق به این‌که ممکن است من بر خطا باشم و تو بر صواب و با کوشش ممکن است بتوانیم به حقیقت نزدیک‌تر شویم.»

در عقل‌گرایی انتقادی حقیقت منحصر به مذهب من، نژاد من و خانواده‌ و تبار من نیست. عقل به تساوی میان انسان‌ها تقسیم شده است و عده‌ای محدود بهره‌ی ویژه‌ای از آن ندارند. پوپر منتقد افلاطون است آن‌جا که افلاطون معتقد بود خدایان و عده‌ی بسیار قلیلی، یعنی فیلسوف‌شاه‌ها، عقلی مافوق و برتر از مردم عادی دارند.

شاید بتوان نظریه‌ی ولایت مطلقه‌ی فقیه را هم که مورد دفاع آخرالزمان‌گرایان شیعه مانند مصباح یزدی و احمدی‌نژاد است نوعی نظریه‌ی افلاطونی در مورد حقیقت و حکومت دانست. افلاطون هم در نظریه‌ی سیاسی‌اش آن‌جا که از حق «فیلسوفان الهی» برای حکومت سخن می‌راند، از نوعی حکومت دینی (البته دین در معنای عام آن که شامل ادیان یونان باستان هم بشود و نه دین به معنای خاص اسلام یا مسیحیت و غیره) دفاع می‌کند که در آن حاکمان صاحب عقولی مافوق مردم عادی دانسته می‌شوند.

در نظریه‌ی سیاسی افلاطون خواص (یا همان فیلسوفان) حق حکومت بر عوام (بقیه‌ی مردم) را دارند چرا که فهم‌شان برتر از عوام است. نظریه‌ی ولایت فقیه هم از حق «فقیهان الهی» برای حکومت دفاع می‌کند و عقل و خرد فقیهان را ما فوق عقل و خرد بقیه‌ی مردم می‌نشاند.

بر این اساس می‌توان ادعا کرد نظریه‌ی ولایت فقیه نوعی قرائت فقهی از نظریه‌ی سیاسی افلاطون است. بر طبق نظریه‌ی افلاطون حکومت حقِ فیلسوف‌هایی است که به دانش‌هایی متصل به مقامات الهی دسترسی دارند که بر انسان‌های غیرفیلسوف مخفی است.

برطبق نظریه‌ی ولایت فقیه، حکومت هم حق انحصاری فقهاست؛ به خاطر اشراف آن‌ها به علم فقه است که طبق این نظریه‌ی اعظمِ علوم الهی و علمی تنها فقها با آن دسترسی دارند. کلمه‌ی ولایت در عبارت ولایت فقیه البته به قول عبدالکریم سروش نوعی مقام عرفانی هم به ولی فقیه می‌دهد و او را واجد دست‌یابی به پاره‌ای علوم خفیه‌ی عرفانی می‌شمرد.

درست مانند فیلسوف شاه افلاطون که عارف به آگاهی عرفانی و علوم خفیه دانسته شده است و از این رو عقل او برتر از عقل بقیه‌ی مردمان است. اما عقل‌گراییِ انتقادی پوپر مخالف این نوع نسبت‌دادن عقول ویژه به حاکمان است و آن‌را مغایر دموکراسی می‌داند.

در دموکراسی حکومت حق هیچ کلاس یا طبقه‌ای اعم از فیلسوفان یا فقیهان نیست چراکه عقل تمام مردمان یکسان فرض می‌شود. در لیبرال دموکراسی پوپری کسی بر اساس موید به الطاف خفیه‌ی الهی شمرده‌شدن و ارتباط با امام زمان مستحق حکومت شمرده نمی‌شود. مشروعیت‌بخشی به حکومت بر اساس نسبت‌دادن مقامات عرفانی به حاکمان نارواست و واردکردن عرفان در سیاست هم به سیاست لطمه می‌زند و هم به عرفان...ادامه دارد




27 نظرات:

پریرو گفت...

جالب بود.هر کس به دنبال حقیقت باشه باید همه چیز رو از ریشه مطالعه و دنبال کنه. اینکه وسط ماجرا بپری وسط خودت رو گمراه کردی . شاید حتی کسی هم قصد گمراه کردنت رو نداشته باشه و متوجه اشتباه خودش هم نباشه. من هم با مطالعه ولایت فقیه متوجه شدم افرادی که در ابتدا چنین چیزی رو وارد کردند گرایش به نظرات افلاطون داشتند. در ضمن یکی از همین افراد کسی بود که فقیه بود و در نجف درس خونده بود و برای خودش استادی بود اگر چه شایدخودش هم نمی دونست بعدهاایده و فکر خودش یکی از دلایل یا شاید بهانه های اصلی برای ایجاد فرقه بهاییت بوده . قصد توهین به هموطن های بهاییمو ندارم ولی خود فرقه بهاییت به خاطر سواستفاده از همین آخر الزمان و ظهور حضرت مهدی بوده که از طرف یک سید مطرح میشه . ما به خاطر وارد کردن این چیزها تو سیاست خیلی ضرر کردیم . اگر چه بعضی ها در هر زمان آگاه بودند ولی همونا به خاطر نادانی بقیه سوختند. به قول دکتر شریعتی برای اینکه بنده استعمار و استکبارو استثمار نشی بخوان وبخوان و بخوان.تاریخ ایران و مطالعه کنیم بدبختی ما فقط از نا آگاهی یا اطلاعات غلط و مغرضانه است . بدرود

پریرو گفت...

جالب بود.هر کس به دنبال حقیقت باشه باید همه چیز رو از ریشه مطالعه و دنبال کنه. اینکه وسط ماجرا بپری وسط خودت رو گمراه کردی . شاید حتی کسی هم قصد گمراه کردنت رو نداشته باشه و متوجه اشتباه خودش هم نباشه. من هم با مطالعه ولایت فقیه متوجه شدم افرادی که در ابتدا چنین چیزی رو وارد کردند گرایش به نظرات افلاطون داشتند. در ضمن یکی از همین افراد کسی بود که فقیه بود و در نجف درس خونده بود و برای خودش استادی بود اگر چه شایدخودش هم نمی دونست بعدهاایده و فکر خودش یکی از دلایل یا شاید بهانه های اصلی برای ایجاد فرقه بهاییت بوده . قصد توهین به هموطن های بهاییمو ندارم ولی خود فرقه بهاییت به خاطر سواستفاده از همین آخر الزمان و ظهور حضرت مهدی بوده که از طرف یک سید مطرح میشه . ما به خاطر وارد کردن این چیزها تو سیاست خیلی ضرر کردیم . اگر چه بعضی ها در هر زمان آگاه بودند ولی همونا به خاطر نادانی بقیه سوختند. به قول دکتر شریعتی برای اینکه بنده استعمار و استکبارو استثمار نشی بخوان وبخوان و بخوان.تاریخ ایران و مطالعه کنیم بدبختی ما فقط از نا آگاهی یا اطلاعات غلط و مغرضانه است . بدرود

shahla گفت...

سلام دوست عزیز
اینکه احمدی نژاد چه می گوید ودر عمل چه می کند خودش بحثی جداگانه است . اولا که امثال او امام زمان شده ناندانی شان و برای توجیه خود که نه (چرا که خود خوب می دونن که چقدر دروغ گو هستند) بلکه برای فریب عوام این داستانها رو درست کرده و به آن پر و بال داده اند. و در ثانی وارد کردن امام زمان و کلا دین و سیاست حربه ای شده برای اعمال هر گونه دیکتاتوری و عمل خلاف و جرم و جنایت که آقابان خود را نماینده امام زمان و او را هم شریک جرم و جنایتها بلکه خط دهنده ان معرفی می کنند و این بدترین و خطرناکترین نوع دیکتاتوری ست.

سبز های شهر اراک گفت...

سلام سبز اندیش؛

خیلی خوشحالم از اینکه این چنین مطالبی رو ارایه میکنید
دیشب توی کاغذ پاره هام داشتم دنبال آدرسی میگشتم
نظرم به مطلبی افتاد که اتفاقا با بیانات شما همخوانی داره:
قصه مهدویت و ظهور تا زمانی که مردمانی پیدا میشوند که عقل را طلاق داده اند و خرافات و فریب و حقه بازی میتواند آنها را به عبودیت و بردگی بکشاند، ادامه خواهد یافت. یادتان باشد این جریان مختص ما شیعیان مرتضی علی نیست. همه ساله ده ها هزار مسیحی به پرتغال میروند تا از مجسمه و چشمه «فاطیما» دیدن کنند و برای شفای خود آبی از این چشمه به گلو ریزند. حال آنکه این قدیس فاطیما، فاطمه بانوئی است که یک امیر مغربی در حمله به اسپانیا و پرتغال دل به او بسته بود و پس از تصاحب او چون نمی خواست دست دیگری به وی رسد ترتیب قتلش را داد و بعد هم شایع کرد که طرف به معراج رفته است. چرا جای دوری برویم در عربستان سعودی من با دیدن حجاج پاکستانی که گالن گالن آب تصیفه شده زمزم را از شیرهای تعبیه شده در گرد محل سابق چاه پر میکردند تا به عنوان سوقات برای بیماران اسلام به کشور خود ببرند، از یکی از آنها پرسیدم میدانی که آب چاه زمزم بوی گند لجن میدهد و قابل خوردن نیست و این آبی که تو به تبرک میبری 70 درصد کُلر دارد و در تصفیه خانة مکه پاکسازی شده است. به بلاهت گفت نیّت مهم است. گفتم از آب شیر خانه ات بنوش و نیّت زمزم کن. بعضی از هموطنان ما نیز شیشه ای از آب زمزم میبردند (و حتماً میبرند). وقتی نماینده ولی فقیه و مدیر بزرگترین و البته کم تیراژترین مؤسسه انتشاراتی کشور یعنی کیهان، برادر بازجو حسین شریعتمداری با مباهات میگوید نور ولایت زمانی در کودکی در قلب او ساطع شد که در دیدار از آقای خمینی به همراه پدرش، تفالة باقیمانده چای آقای خمینی را نوش جان کرد، چه انتظاری از دعانویس عراقی دارید. کشور را رمالان و دعانویسها، و دایناسورهای حوزه تسخیر کرده اند و کارگزارانشان نیز کسانی از نوع خاصه مداح ولی فقیه و تیر خلاص زن احمدی نژاد (تحفه ارادن)، قاتل قلم و مطبوعات و زهرا کاظمی یعنی مدیر نمونه سعید مرتضوی و حاج عزت آقا ضرغامی و البته شاگرد بیاستعداد و صدبار رفوزه شده حقوق غلامحسین الهام است. بنابراین مسئولان نظام نباید فعان برآورند که ای وای دین از دست شد و رمالی عراقی فتنه مهدویت در قم برپا کرد. این نظام همه فتنه است و تا فتنه برنیفتد نه اسلام نجات پیدا میکند نه ایران!


منتظر حظور سبزت هستم با مطالبی جدید

اشکان پارتی گفت...

سلام
نخست تشکر می کنم از شما و نویسنده ی محترم بابت این مطلب عالی . باید بگویم که در آنجا که به اعتقاد ا.ن به آخرالزمان و انسان کامل اشاره شده با نویسنده ی محترم مخالفم . امثال ا.ن و مصباح و مقام عظمای ولایت خودشان بی اعتقاد ترین افراد به ایدئولوژی مورد تبلیغشان هستند . چون خودشان ترویج این امر را بر عهده دارند و تجربه نشان داده است که تمامی این اعتقادات فقط و فقط در جهت تامین منافع اینان است می توان فهمید که در خلوت از ته دل به این اعتقادات می خندند و از باورپذیری افکار مردم که فرصت انواع سوء استفاده ها را به آنها می دهد نهایت لذت را می برند .
از طرف دیگر مطلب جملات طلایی دارد که می توان مدتها آنها را تکرار کرد و لذت برد . مانند : " در عقل‌گرایی انتقادی حقیقت منحصر به مذهب من، نژاد من و خانواده‌ و تبار من نیست. عقل به تساوی میان انسان‌ها تقسیم شده است و عده‌ای محدود بهره‌ی ویژه‌ای از آن ندارند. پوپر منتقد افلاطون است آن‌جا که افلاطون معتقد بود خدایان و عده‌ی بسیار قلیلی، یعنی فیلسوف‌شاه‌ها، عقلی مافوق و برتر از مردم عادی دارند. " آنجایی که "مقام" از تاثیر علوم انسانی بر بی اعتقادی نسل جوان می گوید و سعی میکند به خیال خودش تیشه به ریشه ی علوم انسانی بزند در حقیقت از رشد تفکر انتقادی و پرسشگری در جامعه می ترسد و نه بی اعتقادی که خودش بهتر از هرکسی می داند بی اعتقادی نسل جوان نتیجه ی عملکرد او و سازمان تحت امرش است . ( البته بی اعتقادی نسل جوان اتفاق بسیار مبارکی است . اعتقادی که این گونه ملت ایران را به بند می کشد و هست و نیستشان را بر باد می دهد همان به نابود شود . )
"در دموکراسی حکومت حق هیچ کلاس یا طبقه‌ای اعم از فیلسوفان یا فقیهان نیست چراکه عقل تمام مردمان یکسان فرض می‌شود. در لیبرال دموکراسی پوپری کسی بر اساس موید به الطاف خفیه‌ی الهی شمرده‌شدن و ارتباط با امام زمان مستحق حکومت شمرده نمی‌شود. "
به هر حال بسیار متشکرم

Iran e Sarfaraz گفت...

براي من دگر وقتي نيست، و اگر هست دگر حالي نيست!!!

ایران من گفت...

دوست من خبرهای داغ رو بذار

علي گفت...

سلام دوست عزيزم...
برگشتم...سر بزن

علي گفت...

سلام دوست عزيزم...
برگشتم...سر بزن

علي گفت...

سلام دوست عزيزم...
برگشتم...سر بزن

GHOST گفت...

سلام دوست عزیز...

درمورد متن باید بگم که بسیار زیباو صد البته حجیم بود...

عقل گرایی انتقادی همان طور که از متن هم بر می آید در چهار چوب این دولت و نظام حاکم نمی گنجد...

نظامی که در آن انتقاد و منتقدان را به محرب بودن و مرتد بودن متهم می کنند را اصلا نمی توان عقل گرا دانست چه برسد به انتقادی بودن...

متاسفم متاسف...
بسیار زیبا بود.
سبز باشی

GHOST گفت...

مدارس کشور با بحران جدی روبرو است. کنترل های شدید امنیتی و عقیدتی سیاسی سپاه حتی سیستم آموزش ما را هم آلوده کرده است...

چرا اجبار؟؟؟
(روج موج سبز)

SOSHIAN گفت...

به امید ایرانی سبز.

روزها یی که گذشت.......... تلخ یا شیر ین؟؟؟

به یاد اون روزها نگاه کنید...

خاکستر گفت...

سلام دوست عزیز
مطلب پر باری بود...
من زیاد در این حوزهها وارد نمیشم چون اصلا معتقد به حضور دین و سیاست در کنار هم نیستم...حتما یکی از این دو باید خراب بشه تا دیگری بالا بره...من با این جمله پور کاملا موافقم:"آینده‌ی تاریخ بشر کاملاً باز است و تماما به نحوه‌ی عمل‌کرد خود انسان‌ها بستگی دارد." در واقع این همان مصداق آیه ای از قران است...(همانطور که خود نیز بیان کردید)
اگر قراره که دین در مسائل دخیل بشه نباید با زور و جبر و ترس وارد بشه بلکه بهتره در یک محیط کاملا باز و آزاد این معقوله را وارد کرد تا خود طبق قدرت خودش بر جامعه تاثیر بذاره که قطعا تاثیرش از این حالتی که اکنون رواج داره بیشتر نباشه حداقل کمتر نیست...اینکه شما بیان میکنید که باید عقل گرایی انتقادی وجود داشته باشه در این دنیا و در چنین شریطی محاه و میتوان گفت که اصلا یک رویاست چون هیچکس از این دید به نقد نگاه نمیکنه که شاید برای پیشرفت و یا افزایش تجربه بشه ازش استفاده کرد بلکه کاملا برعکس...یعنی زمانی که من شما رو مورد نقد قرار میدم اولین واکنش شما نفرت است و پیدا کردن راهی برای ضربه زدن...پس لفظ کوشش اینجا معنایی نداره...عقل الهی که در انسانها وجود داره همه به یک اندازه هست ولی استفاده از ان بین ما متفاوت اگه غیر از این بود -یعنی خدا به یکی قدرت درک بیشتر میداد و به یکی کمتر- حتما در عدلش میشد شک برد ولی هیچگاه اینچنین نبوده و نیست...پس منم در این مساله با افلاطون مخالفم...
حال اینکه مساله تفکرافلاطون رو به ولی جامعه معطوف کردی باید بگم که یک جامعه قدرتمند رو باید کسی اداره کنه که از لحاظ دانش و شعور در رتبه بالایی قرار داشته باشه و اینو هیچگاه کسی نمیتونه نفی کنه...حال این شخص باید در چه حوزه ای کار کنه و در چه حدی دارای دنش باشه و یا چه مقدار باید قدرترو در دستداشته باشه باید مورد بحث قرار بگیره...
اگر غیر از این باشه که باید همه بیان و بخوان حکومت رو در دست بگیرن و اونو رهبری کنن...معمولا در چنین زمانی است که اختلافات گوناگونی بر سر حکمرانی در طول تاریخ به وقوع میپیونده...پس باید یه مرزی رو قایل شد ولی به نظرم این مرز نباید و نمیبایست بوسیله دین و عرفان تقسیم میشد...
منتظر ادامه هستم...
خبرم کن...

به امید ازادی سبز...

اشکان پارتی گفت...

سلام
با مطلب : "لطیفه" در خدمتتان هستم .

GHOST گفت...

هر دم از این باغ بری می رسد:

نصب دوربین های امنیتی در مدارس

خیز سپاه برای تسخیر مدارس


(روح موج سبز)

ناشناس گفت...

سلام امدیم و خواندیم مطلب جالبی بود سر فرصت یک عرایضی خواهیم کرد !!
جز جیگر نزنی این قالبت چرا اینجوریه تو بلاگفا هم لینکها را نشان نمیداد . جوننمرگ زدیم . چرا نیستی پیش ما نمیای؟؟؟رضا رئیسی

ارتش سبز گفت...

با "غیبت سیاسی حسن خمینی در دروس حوزه قم" آپم...
خوشحال میشم سر بزنی...

محمدرضا . م گفت...

درود رفیق
با اغتشاش علف ها آمدم
بگویم خانه ی رهبرانمان چیزی نیست جز جایی برای تخم ریزی حشرات فساد
من با علف ها پیمان بسته ام
در نوروز سبز خواهم شد
هر چند در پاییز زندگی می کنیم
اما پاییز و هر چه در ان هست را رو در بهار می بینم
با من همراه شو
این جنگل من و تو را کم دارد
رک تر بگویم ما شدن را کم دارد
پس با من بیا
در لانه های کبوتران ازادی
آنجای که بالاهایمان را نخواهند چید
و آسمانمان را خاکستری نمی کنند !!!!!!!!
رفیق با اغتشاش علف های آپدیت شدم
پیروز باشید . منتظرتان هستم

محمدرضا . م گفت...

درود رفیق
با اغتشاش علف ها آمدم
بگویم خانه ی رهبرانمان چیزی نیست جز جایی برای تخم ریزی حشرات فساد
من با علف ها پیمان بسته ام
در نوروز سبز خواهم شد
هر چند در پاییز زندگی می کنیم
اما پاییز و هر چه در ان هست را رو در بهار می بینم
با من همراه شو
این جنگل من و تو را کم دارد
رک تر بگویم ما شدن را کم دارد
پس با من بیا
در لانه های کبوتران ازادی
آنجای که بالاهایمان را نخواهند چید
و آسمانمان را خاکستری نمی کنند !!!!!!!!
رفیق با اغتشاش علف های آپدیت شدم
پیروز باشید . منتظرتان هستم

بیخودی ها گفت...

سلام دوست من !
بعد از مدتها بالاخره تونستم لینکتونو پیدا کنم . لینک قبلی که از شما داشتم به هیچ وجه باز نمیشد ؛ از جناب رضا اسدی خواهش کردم اگه لینکی از شما داره به من بده ؛ اما ازایشون هم خبری نشد ؛ اما تو کامنتهایی که برای یکی از دوستان گذاشته بودین شما رو بالاخره پیدا کردم و بلافاصله لینکتون کردم تو وبم و لینک قبلی رو پاک کردم .
مطلب جامع و قابل تأملی نوشته بودین . عرفانی که به زعم پوپربرخاسته ازسیاست باشه و حق ویژه ای رو برای حکومت قائل باشه ؛ دقیقأ عرفان احمدی نژاد و مصباح یزدی هاس .
چرا که دراین نوع به اصطلاح عرفان میشه هم عوام فریبی کرد و مشروعیت الهی برای عملکرد خود و همینطور حکومت کسب کرد و هم با استفاده از همین عوام فریبی که تا مغزاستخوان بعضی از مزدوران خودشون رسوخ دادن میشه یه عده ای رو علیه عده ی دیگه مسلح کرد . این تقابل چنان میشه که عده ی اول یقین میکنن که برحق هستن و عده ی دوم مستحق مرگ ازنوع شدیدترین نوع مرگ هستن .
خیلی لذت بردم از مطلب شما . منم با یه مطلب تحلیلی برزوم و منتظرم با قدمهای سبزتون به خونه ی سبزمن تشریف بیارین .

ناشناس گفت...

باسلام به برادر قهرمان وهمسر مهربان ووفادار وفدارکاراو
ضمن احترام خاصی که برای همه شهیدان وشماقهرمانان به جا مانده از انقلاب وجنگ ایران قائل ام .به این چند سوال دوست دارم پاسخ بدهیم
1 چرا عدهای در زندانهای شاه شکنجه ودر دوران انقلاب برای پیروزی انقلاب اسلامی جان خودرا فدا کردند ؟آیا خدا کمبود دارد که خون ریخته بشه ؟ آیا خمینی تشنه خون بود ؟برای چی این همه خون بیگناهان با یک اشاره رهبری ومقتدای همه ما امام خمینی با دست خالی در برابر ظلمان ریخته شد ؟اسلام را برای چی می خواهیم برای اینکه در آخرت مارا در بغل حوری ها جا بده ؟یا اگر اطاعت امرش را نکردیم مارا در جهنم جا بده وعذاب بده ؟این دنیا باید برای ما محرومین و مستضعفین همش درد ورنج وبدبختی و فحشا باشه ؟ناموس چه معنائی داره ؟ ارزش انسانها چه معنائی داره ؟ حقوق اولیه پایمال شده محرومین ومستضعفین ومردم چیه ؟چه کسی باید به اونا جواب بده ؟حتما وعده سر خرمن امام زمان عجه التعالی فرجه که اهل سنت تمام این جریانات را نفی می کنند ؟ چرا این همه به اهل سنت گیر می دهند ؟شاید دلیل تضاد ابدی ما با اهل سنت همین است که چون عالمان ما می خواهند سر مردم را شیره بمالند احقاق حق محرومین را به حضرت ولی الله اعظم اروحنا لهو له مقدمه هو فدا حواله می دهند؟چرا جنگ ؟چرا ادامه جنگ چرا چرا چرااین همه آدم و مسلمان از دوطرف چرا کشته ومجروح وبی خانمان وفحشا در دوطرف مردم و مسلمانها ایجاد شد ؟ بدون نتیجه ؟چرا گروگانگیری شد؟ چرا بنی صدر رفت؟چرا مجاهدین شدن منافقین ؟چرا رجائی ؟چرا بهشتی شهید شدن؟ چرا هواپیما های ما می رفتن هوا به امید خدا ؟

ناشناس گفت...

وبلاگ خط سفید دورغ گوئی بدتر از احمدی نزاد
دورغ هائی پشت سر امام و همت و احمد متوسلیان
از این دورغ هات آدم موبه کف دستش رشد می کند بسه دیگه کمتر مردم را خر فرض کنید .البته بجز آونهائی که سازمان خودشان خر است .من به جرئت قسم می خورم شمااز طرفداران خون شهدا نیستی ای فریب کار خدا نشناس .الان دیگه چون می بینی نه امام هست که این حرف هاراتائید کنه . نه همت که با بچه هایش معلوم است که چه کردید ونه با احمد که اون را هم خودتون سر به نیست کردید این دورغ هارا سر هم می کنید .شرم کنید عذاب الهی به زودی به دست همین مردم شمارا خواهد گرفت
جواب از انجمن دانا
دوست عزیز بحث سر این بود که یک دوستی مثل حضرت عالی گفته بودن چند نفری روز قدس آمدن و تعدادشان را تلویزیون صدا وسیمای دورغ ( صدا وسیمای جمهوری اسلامی )اعلام کرده بود دقیقا 800نفر بودن که اعتراض کردن به اخبار دورغ رسانه های دولت کودتا .ما گفتم دوست عزیز صدا وسیما همش داره دورغ به خورد مردم می دهد مردم در تهران بیشتر از این تعداد بوده اند و این دوست مان قبول نمی کرد .ما هم مجبور شدیم به اعترافات فرمانده سپاه سردار قاسمی اشاره کنیم که تعداد افراد مخالف را در روز قدس نزدیک به 2 میلیون اعلام کرده است .با بقیه اعترافات سعید قاسمی کاری نداریم که گفته اینائی که در تهران رای دادن مخالف آقا (خامنه ای )بوده اند و اقا (خامنه ای ) از این موضع ناراحت است. واعترافات دیگری که فعلا جای بحث آن اینجا نیست .

ناشناس گفت...

جواب از انجمن دانا
دوست عزیز بحث سر این بود که یک دوستی مثل حضرت عالی گفته بودن چند نفری روز قدس آمدن و تعدادشان را تلویزیون صدا وسیمای دورغ ( صدا وسیمای جمهوری اسلامی )اعلام کرده بود دقیقا 800نفر بودن که اعتراض کردن به اخبار دورغ رسانه های دولت کودتا .ما گفتم دوست عزیز صدا وسیما همش داره دورغ به خورد مردم می دهد مردم در تهران بیشتر از این تعداد بوده اند و این دوست مان قبول نمی کرد .ما هم مجبور شدیم به اعترافات فرمانده سپاه سردار قاسمی اشاره کنیم که تعداد افراد مخالف را در روز قدس نزدیک به 2 میلیون اعلام کرده است .با بقیه اعترافات سعید قاسمی کاری نداریم که گفته اینائی که در تهران رای دادن مخالف آقا (خامنه ای )بوده اند و اقا (خامنه ای ) از این موضع ناراحت است. واعترافات دیگری که فعلا جای بحث آن اینجا نیست .

وبلاگ خط سفید دورغ گوئی بدتر از احمدی نزاد
دورغ هائی پشت سر امام و همت و احمد متوسلیان
از این دورغ هات آدم موبه کف دستش رشد می کند بسه دیگه کمتر مردم را خر فرض کنید .البته بجز آونهائی که سازمان خودشان خر است .من به جرئت قسم می خورم شمااز طرفداران خون شهدا نیستی ای فریب کار خدا نشناس .الان دیگه چون می بینی نه امام هست که این حرف هاراتائید کنه . نه همت که با بچه هایش معلوم است که چه کردید ونه با احمد که اون را هم خودتون سر به نیست کردید این دورغ هارا سر هم می کنید .شرم کنید عذاب الهی به زودی به دست همین مردم شمارا خواهد گرفت

مسافر گفت...

بادرود وارزوی سربلندی فرزندان اصیل ایران
مطالب وبلاگت را همیشه با دقت مطالعه میکنم خیلی برایم جالب وخواندنی هست
پر توان باشی
13572033-blogfa.com

gowara.blogfa.com
هردو ادرس هم نام انتخاب نموده ام

نواندیش سبز گفت...

سلام بر دوست سبزاندیشم:
از طریق لینکدونی یکی از وبلاگ ها به وب شما رسیدم و از قضا بحث های تئوری ای راکه با چاشنی سیاست روز همراه شده بود را جالب و اموزنده دیدم.مطلب اخیرتان هم بسیار جالب و خواندنی بود.خوشحالم که باورهای کنونی ما نیز سالهاست که توسط دانشمندان علوم انسانی چون پوپر مهر تایید خورده است.عرفان سیاسی یکی از مضحک ترین پدیده هایی است که باعث شده امثال احمدی نژادهاتنها کاریکاتورهایشان مضحکه عام و خاص در جهان شود.با مطلبی در ردجمهوری اسلامی و خواسته کنونی سبزها به روزم منتظر نگاه سبزتان هستم

کتاب مبارزه ی مسالمت آمیز گفت...

با سلام هموطن

امیدوارم که همواره سبز باشید

با توجه به مبارزه مدنی مردم ایران و در راستای نفی و بایکوت خشونت طلبان در این روزهای سخت مطالعه کتاب " مبارزه ی مسالمت آمیز " را بعنوان یک کتاب آموزشی - انقلابی بشما هموطنان توصیه میکنم
شما می توانید این کتاب را از وبلاگ زیر دانلود ( ترجیحا از لینک شماره یک " مبارزات بدون خشونت " ) و مطالعه و به دوستان خود معرفی نمایید
در ضمن چند مدتی است پرنسس موزا همسر شیخ قطر برای همدردی با مردم ایران یعنی سرزمین آبا و اجدادی اش لباس سراسر سبز می پوشد
جاوید ایران

www.irtoday.blogfa.com