نامه شدیداللحن دکتر عبدالكريم سروش به آیت‌الله خامنه‌اي



به یاری خدا، دین و آزادی می‌مانند و استبداد می‌رود

دکتر عبدالکریم سروش در نامه‌ای شدیداللحن به آیت‌الله خامنه‌ای، ضمن انتقاد از عملکرد وی در جایگاه رهبری، تاکید کرد که: ما آزادی و دیانت را ارج خواهیم نهاد، و وعده داد که این نسل، زوال استبداد دینی را جشن خواهد گرفت و به جامعه‌ای اخلاقی و حکومتی فرادینی دست خواهد یافت. متن کامل نامه دکتر سروش را بخوانید:


عروسی خونین پایان یافت و داماد دروغین به حجله در آمد.

صندوق ها بر خود لرزیدند و دیوان در تاریکی رقصیدند.

قربانیان در کفن های سپید به نظاره ایستادند و زندانیان با دست های بریده کف زدند

وجهانیان یک چشم خشم ویک چشم نفرت، داماد را بدرقه کردند.

چشم روزگار فاش گریست و خون از سر ایوان جمهوری گذشت.

شیطان خندید و آنگاه ستاره ها خاموش شدند و فضیلت به خواب رفت.

آقای خامنه ای،

که این کند که تو کردی به ضعف همت و رای؟
ز گنج خانه شده خیمه بر خراب زده

وصال دولت بیدار ترسمت ندهند
که خفته ای تو در آغوش بخت خوابزده

درین قحط سال فضیلت و عدالت همه از شما شاکی اند و من از شما متشکرم. "زان یار دلنوازم شکری است با شکایت." نه اینکه شکایتی نداشته باشم. دارم و بسیار دارم اما آنها را با خدا در میان نهاده ام. گوشهای شما چندان از ستایش و نوازش مداحان پر و سنگین شده است که جایی برای صدای شاکیان ندارد. ولی من از شما بسیار متشکرم. شما گفتید که "حرمت نظام هتک شد" و آبروی آن به یغما رفت. باور کنید که در تمام عمر خود خبری بدین خوشی از کسی نشنیده بودم. آفرین بر شما که نکبت و ذلت استبداد دینی را اذعان و اعلام کردید.

شادم که آخر الامر آه سحرخیزان به گردون رسید و آتش انتقام الهی را برافروخت. شما حاضر بودید آبروی خدا برود اما آبروی شما نرود. مردم به دیانت و نبوت پشت کنند اما به ولایت شما پشت نکنند. شریعت و طریقت و حقیقت مچاله شوند اما ردای ریاست شما چین و چروک نخورد. اما خدا نخواست. دلهای سوخته و لبهای دوخته و خونهای ریخته و دست های بریده و دامانها ی دریده نخواستند و نگذاشتند. پاکان و پارسایان و پیامبران نخواستند. محرومان و مصلحان و ستم کشیدگان و ستم ستیزان نگذاشتند.

"پری نهفته رخ و دیو در کرشمه حسن،" قصه جمهوری ولایی شما بود. و اینک خدا را شکر که پرده عصمت دروغین این دیو دریده شد. رازش فاش و مشتش باز شد و تردامنی اش بر آفتاب افتاد. و جهانیان با خشم و حیرت آن را برهنه مشاهده کردند.

آقای خامنه ای،

می دانم که روزهای تلخ و سختی را می گذارنید. خطا کرده اید، خطایی سخت. تدبیر این خطا را من دوازده سال پیش به شما نشان دادم. گفتم آزادی را چون روش برگیرید. از حق بودن و فضیلت بودنش بگذرید. آن را برای رسیدن به حکومتی کامیاب به کار گیرید. این را که می خواهید؟. چرا شیپور را از سر گشاد می زنید؟ چرا میان مردم عسسان و خفیه نویسان و جاسوسان می گمارید تا ضمیر آنان را بخوانند یا به حیله و ترفند، سخنی از زیر زبانشان بکشند، و راست و دروغ و نارس و ناقص بشما گزارش دهند؟ مطبوعات را، احزاب را، انجمن ها را، ناقدان را، مفسران را، معلمان را، نویسندگان را ... آزاد بگذارید ، مردم به صد زبان حکایت خود را آشکارا خواهند گفت و پنجره های خبر و نظر را بر روی شما خواهند گشود وشمارا در تدبیر ملک وتنظیم نظام یاری خواهند کرد. مطبوعات را خفه نکنید. آنها ریه های جامعه اند. اما شما از بیراهه و کژراهه رفتید. و اینک در طلسم تهلکه ای افتاده اید و قربانی نظام بسته ای شده اید که دیرگاهیست خود آن را آفریده اید، که نه نقد در آن می روید نه نظر، نه علم نه خبر. گمان می کنید با خواندن بولتن های محرمانه و گوش کردن به مشاوران گوش به فرمان، خبرهای کامل و جامع را به چنگ می آورید. اما هم انتخاب خاتمی هم انتخاب سبز موسوی باید به شما نموده باشد که افیون استغنا وافسون استبداد، زیرکی و دانایی را از شما ستانده است. و اینک برای جبران آن گناه ناشی از جهل ناشی از استبداد، دست به ارتکاب گناهان بزرگتر می زنید. و خون را به خون می شوئید مگر طهارتی حاصل کنید.

خیانت و تقلب کم بود دست به قتل و جنایت بردید، خیانت و جنایت بس نبود تجاوز به زندانیان را بر آن افزودید، قتل و تجاوز و تقلب هنوز کم بود تهمت های جاسوسی و ناموسی را هم بر آن اضافه کردید. درویشان و روحانیان و نویسندگان و دانشجویان را هم امان ندادید و از دم تیغ گذراندید. عاقبت هم به جانیان و بانیان جایزه دادید و به ریش همه خندیدید و ریش سرباز بی نوایی را گرفتید که چرا ماشین ریش تراشی را به سرقت برده است!

از صبر خدا در شگفت بودم. می دانستم که

لطف حق با تو مداراها کند
چون که از حد بگذرد رسوا کند

می دانستم که مادران داغدار و پدران سوگوار در خفا می سوزند و می گریند و به زبان حال و قال با خدا می گویند:

ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیا و اجعل لنا من لدنک نصیرا ( خداوندا ما را از این محیط پرستم نجات بخش وبرای ما یاوری بفرست.)

می دانستم که "چه دست ها که ز دست تو بر خداوند است." زندانها معبد بود و عابدان روز و شب در سجود، سقوط ولایت جایر را از خدا به دعا می خواستند (و می خواهند).

ندای آقا سلطان که به خاک شهادت افتاد و حنجره اش به گلوله ستم سوراخ شد به درگاه سلطان عالم نالیدم که بازهم ندای خلایق را نمی شنوی؟ چون عیسی بر صلیب گله کردم که "خدایا چرا ما را رها کرده ای"، مگر سیاهکاران را نمی بینی که سبزها را سرخ کرده اند، مگر عبوسان و ترش رویان را نمی نگری که شیرینی ها را تلخ کرده اند، سوختن خرمن امنیت و کرامت انسان را می نگری و ذلت اعتراف زندانیان و شوکت شریرانه ستمگران را می بینی و بازهم استغنا می ورزی؟

تا روزی که آن اقرار مجبورانه و مکروهانه یعنی آن کلمات سه گانه را شنیدم: "هتک حرمت نظام" ،که چون حدیث سرو و گل و لاله و چون ثلاثه غساله جان بخش بود. گویی کلمات آن خطیب نبود. کلمات تو بود خدایا که در خطابه جاری شد. دانستم که دست به کار اجابت شده ای و باد را فرمان داده ای تا آتش را به کشتزار فرومایگان ببرد. سجده کردم و سپاس گزاردم که

آفرین ها بر تو بادا ای خدا
بنده خود را ز غم کردی جدا

آتشی زد او به کشت دیگران
باد آتش را به کشت او بران

آقای خامنه ای،

می خواهم به شما بگویم دفتر ایام ورق خورده است و بخت از نظام برگشته است ، آبرویش به یغما رفته است و طشت رسوائیس از بام تاریخ افتاده است. کشف عورت شده است. خدا هم از شما رو گردان شده و ستاریت خود را باز گرفته است. آن دلیری ها که در کنج خلوت و در پرده تزویر می کردید فاش شده است. آه جگرسوختگان و جان باختگان و دهان دوختگان کارگر افتاده است و دامان و گریبان شما را سوخته است. خائفم که بگویم باب توبه هم به روی شما بسته شده است. شریعت هم از شما شفاعت نخواهد کرد که مشروعیت از شما گریخته است. ایران سبز از این پس دیگر آن ایران سیاه و ویران نیست. سبزی وسپیدی این جنبش به عنایت و اجابت الهی بر سیاهی جور شما پیشی گرفته است. خاک و آب و آتش و ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا به فرمان خدا بر علیه شما بشورند.

سالها اعوان و انصار شما زیر چتر حمایت و ولایت شما چون شغالان گرسنه در پوستین خلق افتادند و امنیت و عدالت را از مردم ربودند، دهانشان را بستند، عزتشان را ستاندند، راحتشان را گرفتند، گلویشان را فشردند، خون در دل و اشک در چشمشان نشاندند، زهر قساوت را به آنان چشاندند و چون قومی اشغال شده به اسارتشان گرفتند، حقوقشان را پامال کردند، آزادیشان را به تاراج بردند، حرمتشان را شکستند، افکارشان را به سخره گرفتند، دینشان را وارونه کردند، کارخانه مقدس تراشی تراشیدند، و به نام دین خرافه فروختند، کامشان را تلخ و روزشان را شب کردند، دست خیانت در صندوق آراء شان گشودند، و پای اهانت بر کرامتشان نهادند، دانشگاه ها را به دست جهال سپردند، و بیت الاحزانی بنام صدا و سیما را از دروغ و تهمت انباشتند، و درس غلامی و غمناکی به مردم دادند. نظر حرام نمودند و خون خلق حلال، اجتماعات دروغین و گزاف بر پا کردند، و لاف زنان به مردم دنیا فروختند که همگان عاشقان سینه چاک نظام ولایتند. در زندانها و قتلگاه ها از قتل و تجاوز و تعدی و ضرب و شتم و جرح و شکنجه آن کردند که مغولان نکردند، شرع و قانون را زیر پا گذاشتند، و علم جهل و تعصب برافراشتند، نادانان را بر کشیدند و دانایان را فروکوفتند، لذت را از جوانان و حرمت را از پیران دریغ داشتند، آیت الله های رنگین ساختند و فتاوای سنگین از آنان گرفتند تا نویسندگان و ناقدان را به طناب توحش خفه کنند و به ساطور سبعیت بند از بند بگشایند، در پی مالیخولیای دشمن ستیزی هر روز مهلکه ای و معرکه ای تراشیدند و جمعی را به بند کشیدند، و اقاریر مضحک بر زبانشان نهادند و کیفرهای مهلک بر جانشان.عمله استبدادنظامی و قضایی بیداد را به نهایت رساندند، گویی نظام قسم خورده بود که از صدام و حجاج چیزی کم نیاورد.

این مکرهای سرد و رندی های واژگونه و زیرکی های ابلهانه، و ستم های آشکار و نهان و زور و تزویر های گران و حق کشی ها و آدم کشی ها و تقلب ها و تخلف های پر عفونت ودراز مدت ، آتشی در وجدان رعیت افروخت که کاشانه ولایت را بسوخت. آن اعتراض پس از انتخابات نه "رزمایش" بود، نه" فتنه" و نه" مسجد ضرار" (که دارالضرب شما هر روز مهری بر آن می زند)، بل طغیان و غلیان غیرت بود بر علیه غارت. وجدانهای بیدار، بر رای خود، بر انتخاب خود، بر حقوق شهروندی خود، بر آزادی اندیشه خود، غیرت ورزیدند و بر غارتگران رای و حقوق و آزادی، آرام و متین شوریدند. دزدان سراسیمه بر خود پیچیدند،ولی ما صدای خنده خدا را شنیدیم که در فضا پیچید. او از ما راضی بود. دعای ما را شنید و جانیان و بانیان را رسوا کرد. مرگ ترانه (موسوی)، ترانه مرگ استبداد بود.

آقای خامنه ای،

بارها حافظان ،حکام جائر زمانه را بزبان رمز موعظه کردند که:

با دعای شب خیزان ای شکر دهان مستیز
در پناه یک اسم است خاتم سلیمانی

و گفتند:

مکن که کوکبه دلبری شکسته شود
چو بندگان بگریزند و چاکران بجهند

نشنیدند و عاقبتشان را شنیدی.

جنبش سبز برای آفریدن ایرانی سبز اکنون محکم نهاد شده است. چون شجره طیبه ای که پایی در زمین و سری در آسمان دارد و به اذن خدا در ثمر بخشی است (اصلها ثابت و فرعها فی السماء - سوره ابراهیم). این جنبش شهید سبز خود، شعر و شاعر سبز خود، ادب و هنر و گوینده و گفتمان سبز خود را پیدا کرده است. محصول بیست سال جهاد فرهنگی و دردمندانه روشنگران و پیکارگران عرصه سیاست و فرهنگ است. بیهوده می کوشید با نظامی گری و انوری پروری به سبک سلطان سنجر و سلطان محمود آن را در هم بشکنید. خود را مگر بشکنید.

این نه آن شیر است کز وی جان بری
یا ز پنجه قهر او ایمان بری

فرو ریختن رعب رعیت و زوال مشروعیت ولایت بزرگترین دستاورد شورش غیرت بر غارت بود و شیر خفته شجاعت و مقاومت را بیدار کرد. نه تطاول نظامیان نه تجاوز حرامیان،نه خاک افشاندن در چشم مروت نه باد افکندن درآستین ژنده قدرت، نه تکیه بر سبعیت حیوانی نه حمله به علوم انسانی، نه مداحی مداحان مزدور نه شاعری شعر فروشان کم شعور ،هیچکدام قامت مقاومت را خم نخواهند کرد. استبداد دینی رسوای کفر و دین شده است. و در مزرع سبز جنبش هنگام دروی آن رسیده است. ما این را به دعا از خدا خواسته ایم وخدا با ماست.

برگشتن بخت و روزگار شاهدی شیرین تر از این ندارد که عیدهای شما همه عزا شده است. و هر چه روزی شما را می خنداند اینک می گریاند و می لرزاند. دانشگاهی که می خواستید به پابوس شما بیاید، اکنون به کابوس شما بدل شده است. تظاهرات خیابانی، اجتماعات آئینی، رمضان و محرم ،حج و روضه و ماتم همه برای شما نماد نحوست شده اند و به زیان شما روان می شوند.

ما نسل کامکاری هستیم.ما زوال استبداد دینی را جشن خواهیم گرفت. جامعه ای اخلاقی و حکومتی فرادینی طالع تابناک مردم سبز ماست.

ما آزادی را ارج خواهیم نهاد و قدر خواهیم دانست، همان آزادی که شما به آن ظلم کردید و قدرش را ندانستید و اکنون مظلمه اش را می برید. فاشیسم مشربان به شما فروختند که آزادی یعنی بوالهوسی و اباحی گری و لاابالی روشی. و ندانستید که شفای امراض مهلک نظام شما در این خجسته آزادی است. بی جهت بدنبال مفسدان اقتصادی می گردید (که در آن هم عزمی و جدیتی نیست). اگر مطبوعات را آزاد می گذاشتید، فسادها را رو می کردند و مفسدان جرات فساد نمی کردند. می گذاشتید نقد شما را بگویند تا شما هم به ورطه استبداد رای و نخوت شوکت و فساد قدرت در نمی افتادید. می گذاشتید سخن راستین مردم را با شما در میان بگذارند تا مستی بی خبری از سرتان بپرد. آنها مدارس میهن اند، نه "پایگاه دشمن." و چه باک که درهای مدارس باز باشد و شما هم در آن شاگردی کنید.

ما دیانت را هم ارج خواهیم نهاد، همانکه شما آن را بازیچه مصالح قدرت خواستید و بنام آن درس غلامی و غمناکی به مردم دادید و ندانستید که شادی و آزادی با ایمان راستین همپیمانند و اجبار فقیهانه، حریت مومنانه را می ستاند و قدرت شریعت مدار هم قدرت و هم شریعت را فاسد می سازد. حکومت بر مردمی شاد و آزاد و آگاه و چالاک افتخار دارد نه رعیتی دربند و غمناک.

*************

با خود می گویم برای که اینها را می نویسم؟ برای نظامی که بخت از او برگشته و آب از سرش گذشته وتشنه در سراب مانده وخیمه بر خراب زده و چشم نجابتش بسته و ستون صلابتش شکسته و از چشم خواص و عوام افتاده و طشت رسوائیش از بام افتاده است؟ و آنگاه به یاد می آورم کلام خالق سبحان را در ذکر حکیم که:

و اذ قالت امه منهم لم تعظون قوما الله مهلکم او معذبهم عذابا شدیدا قالوا معذره الی ربکم و لعلهم یتقون (آنان پرسیدند چرا کسانی را موعظه می کنید که خدا قطعا هلاک و عذابشان خواهد کرد، موعظه گران گفتند عذری است تا خدا ما را به گناه آنان نگیرد، شاید هم پند ما در آنان درگیرد - سوره اعراف 164)

بارخدایا تو گواه باش، من که عمری درد دین داشته ام و درس دین داده ام. از بیداد این نظام استبداد آئین برائت می جویم و اگر روزی به سهو و خطا اعانتی به ظالمان کرده ام از تو پوزش و آمرزش می طلبم.

ای خدای خرد و فضیلت! به صدق سینه مردان راستگو و به آب دیده پیران پارسا دعای ما را هم با دعای سحرخیزان و روزه داران و عابدان و صالحان همراه کن و شکوه دردمندانه ما را بشنو و بر سینه های بریان و چشم های گریان ستمدیدگان رحمت آور و بیش از این خلقی را پریشان و خروشان مپسند. دوستان خود را به دست دشمنان مسپار و خرد و فضیلت را از اسارت این نامردمان به در آر

. باد را بگو تا خیمه استبداد را بر کند و آتش را بگو تا ریشه بیداد را بسوزاند. آب را بگو تا فرعون ها را غرق کند و خاک را بگو تا قارون ها را در خود کشد. ابرها وباران ها را بگو تا رحمت و عدالت و شادی و شفقت بر این قوم مظلوم محروم ببارند و خارزار رذیلت ظالمان را به گلزار فضیلت عادلان بدل کنند.

آب و دریا ای خداوند آن توست
باد و آتش جمله در فرمان توست

گر تو خواهی آتش آب خوش شود
ور نخواهی آب هم آتش شود

تو بزن یا ربنا آب طهور
تا شود این نار عالم جمله نور

رمضان مبارک 1430 قمری
شهریور 1388 شمسی

عبدالکریم سروش

31 نظرات:

نیلوفر سبز گفت...

خدایا....
خداوندا به همین شبهای عزیز این ملت دربند و زجر دیده ... ملتی که بیش از نیمی از آنا زیر خط فقر هستند را از زیر دستان ظالمان نجات بده...
یا علی بن ابی طالب...
ببین با نام عدالت تو سرها را می برند و میگویند "یا علی جان مقتدای من تویی"
یا امیر المومنین جمله زیبایت همواره در گوش ما خواهد ماند:
الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم...

به امید روزی که در تیتر روزنامه ها بنویسد:
ظالمان رفتند...ایران را خدا آزاد کرد...
در پناه حق...
یا علی

محمدرضا . م گفت...

درود رفيق
به سكوت محكوم نخواهم شد تا نفس هست بايد گفت .............!!!!
..................................................................................!؟
به صليب صدا مصلوب ام اي دوست
تو گمان مبري مغلوب اي دوست
شرف نفس من اگه شد قفس من
به سكوت تن ندادم تا نميرم بي كفن!؟
وقتي گفتن يه گناه بود
مثل ديدن يا شنيدن
معني آوازم اين بود
ته بن بست داد كشيدن
وقتي حتي توي خلوت
فكر آزادي قفس بود
گفتني ها رو مي گفتيم
اگه فرصت يه نفس بود
به گناه صدا به جرم گفتن
اگه روي صليب ويرون شدم من
تو شبهاي سكوت فرياد من بود
ته جنگل خواب بيداري يه روز بود
از غروب ترس تا صبح موعود
تيغ خشم خليفه برقلب من بود
در عذاب تشنگي گم
حسرت من بوي گندم
بر دلم داغ شقايق
از عذاب تلخ مردم
از كسي كه مثل بختك
تو شب هام اندخته سايه
يه سوال ساده كردم
نفرت من شد گلايه
دوست من
متولد ماه مهر در امتداد راه............... پيش مي رود
منتظرتان هستم./ پيروز باشيد

شهلا گفت...

متن رو خوندم .خوب نوشته شده بود و پر بود از هشدار و حس دلسوزی و...
اما شمافکر می کنید که ایشان خود نمی داند که چه می گذرد ؟ آیا واقعا برای ایشان مهم حفظ اسلام و دین و ... است ؟ ایشان مردم را واقعا به حساب میاورد ؟
نویسنده هم همه اینها رو می دونه اما فقط بعنوان یک رسالت تاریخی و ثبت در تاریخ اینکارو کرده .
مردم هم باید برای نقش تاریخی و ثبت در تاریخ در روزی که برای رساندن فریاد مظلوم به گوش ظالمان (روز قدس) تعیین شده بود & حضور یابند . مظلومتر از ملت ایران کجاست؟

sarbazan sabz گفت...

سلام دوست عزيز
عالي بود مخصوصا اون قسمتي كه در مورد خودش حرف ميزنه...نامه زيبايي بود ولي كو گوش شنوا...


درد دلي دارم با خدايم:

خدايا من گناهكارم خودت هم ميدوني...
من پست ترين بنده تو هستم خودت هم ميدوني...
من زشت ترينم خودت ميدوني...
من بويي از آدميت نبرده بودم خودت هم ميدوني...
ازت تقاضايي دارم فقط گوش كن...
فقط صدايم را بشنو...
جوابي نميخواهم...فقط منو درك كن...
ولي با اين احوال تو رو به اين ماه عزيز و حداقل براي زنده نگه داشتن دينت هم كه شده ما رو درياب و اين شرايط رو خودت پايان بخش...
به خودت قسم خسته شديم
به فرق شكافته علي قسم خسته شديم
به همون آقايي كه من براش عا ميخوندم قسم كه خسته شديم
به فاطمه زهرا قسم حسته شديم
از چي؟؟؟؟
از دروغ...از ريا...از ريش...از بيت الاحزان...از فريب...از نيرنگ...از قرار گرفتن سر دو راهي...اگه اينطوري پيش بره شايد از دين و بعد از خودمون هم خسته بشيم...و بعد......
كه خودت ميدوني خونه بعدي چيه...

آري پوچي است...

به اميد ازادي سبز...

رضا اسدی گفت...

با سلام

دمشت گرم

انصافا نامه داده هاااا...

خداییش دست مریزاد داره

احتمالا از فردا حمله رو به دکتر
سروش می کنن

"پایان استبداد دینی را جشن
خواهیم گرفت!"

پسرخوانده گفت...

سلام دوست عزیز.
یه پیشنهاد دارم.
بهتر نیست عنوان وبلاگت رو به مثلا "زنده باد دموکراسی" یا مفهومی مشابه که بوی امید و زندگی می‌دهد تغییر بدهی. تنها چیزی که برایمان مانده همین امید سبز است و بس.

در ضمن از اینکه من که از مردم فریبی خسته شده‌ام می‌نویسی ممنونم.

میثم گفت...

سلام.
ممنون که بهم خبر دادی.
واقعا شجاعت و راستی آقای سروش قابل تحسین هست.
اگه این جنبش امروز داره بعد از اینهمه سرکوب به راهش ادامه میده به خاطر رهبران شجاعی امثال ایشون هست.

ایران من گفت...

دکتر سروش دلنشین ترین بیانیه چند ماه اخیر رو داد... انگار داره حرفهای من رو میزنه

بیخودی ها گفت...

سلام دوست من ! ببخشین دیر کردم . مدتی نبودم .
زنده باد آزاد اندیشانی که با شجاعت تموم زیرتیغ جلاد بازهم فریاد آزادی و ننگ بر حفقان و عوام فریبی شونو سر میدن . سروش قبلا متهم به غربزده و دگراندیش شده بود . اما هم سروش و هم سبزپوشان ثابت کردن که هرگززیربار ستم بزرگی به نام دین و مذهب قلابی و عوام فریبانه ی متقلبین نمیرن .
همیشه سبزباشین .

sarbazan sabz گفت...

سلام دوست عزیز
من آپ کردم خوشحال میشم که نظر تو رو هم بدونم...


"نامه سرگشاده مهدی کروبی به صادق لاریجانی:"

نظامیان بعد از سیاست به سراغ طبابت آمده اند / عده ای متوهمانه تصور می کنند مهدی کروبی فرزند احمد با این بگیر و ببندها از میدان به در می رود


منتظرتم...

به امید ازادی سبز...

GHOST گفت...

در لباس دین آمدند ولی...
بسیاری از افراد معتقدند که در انقلاب سال ۵۷ تنها عاملی که در به پیروزی رسیدن این انقلاب نقش نداشت دین و دینداری یا به قولی حفظ اسلام بود.
مارکسیست اسلامی

منتظرتونم

دکتر اسکویی گفت...

با سلام
دوست سبز اندیش خسته نباشید
بدرود
دکتر اسکویی

GHOST گفت...

مرسی از نظر زیبات و لطفی که به روح موج سبز داری...

متقابلا شما رو لینک کردم...

سبز باشی وپایدار

نیلوفر سبز گفت...

انگار كه پيام همه ي بزرگ مردان ايران زمين از سعدي و مولانا گرفته تا حافظ و فردوسي در اين نامه جمع شده. فلسفه ي دكتر سروش را دوست دارم به نظرم يكي از انديشمندان بزرگ ايران زمين است كه وقتي سر بر بالين ابدي بگذارد قدرش دانسته خواهد شد. چهره ي واقعي بسياري از شخصيتهاي بزرگ كه غم وطن و مردمانشان را دارند معلوم شده از مخلباف و قبادي گرفته تا شجريان و ناظري از سروش گرفته تا صانعي همه و همه با جرس هستند راهتان پر رهرو باد!

میثم گفت...

سلام.
آپ هستم.
خوشحال ميشم تشريف بياريد و نظر بدبد.
سبز یعنی استقامت تا بهار.
مرسي.

علی گفت...

سلام دوست من خوبی ؟؟این شبای قدر مارو هم دعا کن
واقعا متاسفم ...همه از اینا رو برگردوندند....
در مملکت ما حق دادنی نیست چون حقتو نمیدند ...حق گرفتنیه....امیدوارم میرحسین بگیره

man گفت...

يعني عالي بودااااااااا.لذت بردم واقعا...

پسرسبز گفت...

سلام. ممنون از حضور سبزتان.
روزهای سبز در پیش است. باید با هم متحد شویم. تا می تونید اطلاع رسانی کنید. روز قدس را به روز عزای کودتاگران تبدیل می کنیم.
راستی برای اتحاد بیشتر پیشنهاد می کنم جزو زنجیره سبز اینترنت بشید.
www.greennnet.tk می تونین برین توی این سایت قالب میرحسین رو روی وبلاگتون بزارین بعد با گذاشتن یک کامنت به همراه آدرس وبلاگ شما جز این زنجیره می شوید.

باز هم به ما سر بزن.

نسترن گفت...

یه دنیا حرف توشه

GHOST گفت...

پیرو مطلب قبلی که خیلی هم جنجال به پا کرد و نظرات مخالف و موافق بسیاری به دستم رسید تصمیم گرفتم تا ادامه ای هر چند کوتاه پیرامون این مسئله بنویسم.

منتظر حضور سبزتون هستم.

GHOST گفت...

پیرو مطلب قبلی که خیلی هم جنجال به پا کرد و نظرات مخالف و موافق بسیاری به دستم رسید تصمیم گرفتم تا ادامه ای هر چند کوتاه پیرامون این مسئله بنویسم.

منتظر حضور سبزتون هستم.

نیلوفر سبز گفت...

سلام دوست آزاده...
ممنون که بهم سر میزنی...
راجع به آلبوم جدید تو هفته نامه 40 چراغ شنیده بودم آلبوم جدیدش رندان مست است؟
که خیلی هم فروش کرده حتی جوونایی که پاپ یا رپ گوش میدادن هم الان بخاطر شجاعتهای استاد شجریان شیفته ایشون شدن...
خودم نمونه بارزش هستم...
ایشالا تا دو ... سه روز دیگه میرم ببینم میتونم گیر بیارم یا نه...
راجع به اوضاع کنونی مقامات بسیار ترسیدن...
چرا؟
چون دانشگاها و مدارس داره باز میشه
حالا سپاه چی گفته؟؟؟
گفته جلوی دانشجوها رو میگیریم!!!
ديگه كار از كار گذشت باباي سپاه هم بياد جلوي حركت دانشجوئي رو نمیتونه بگيره
دبيرستانيها رو ميخواهند چه جوري جلوشنو بگيرند؟؟
اگر در تهران چندتا دانشگاه هست و ميخواهند كنترولش كنند با صدها دبيرستان چه ميخواهند بكنند؟؟؟؟
معمولا جرات و شهامت دبيرستانيها زیاده كسي جلو دارشون نيست چون دبيرستانها مانند دانشگاه جاي پرت نيستن و وسط محلهاي مسكوني است هيچ بسيجي جرات نميكنه چپ نگاهشون كنه....
به امید روزهایی سبز...

یا علی

دختری از دیار سبز امید گفت...

salam dooste sabz.

upam.behem sar bezan.

taghat biar rafigh farda male mast



www.fardaiiiisabz.blogspot.com

دختری از دیار سبز امید گفت...

rasti dooste man webloge blogfaie man hazf shode ya behtar hazfesh kardan khoshhal misham age linkam koni va be man ham in ejazaro bedi ta linket kkonam

man گفت...

مرسي بابت حوصله و كامنت بلندت...ولي ما بايد از هر طرف اين حكومت رو فلج كنيم اين كار ما نه به معناي ورشكستگيه اون كارخونه بلكه به منظر ترسوند اون كارخونه براي عدم دادن تبليغات تو رسانه ي كودتاست تا الانم جواب داده چون ليست قبلي بلاعث شد كه از ائن ليست بيشترشئن ديگه تبليغات ندن و الان درصد تبليغات اومده پايين دقت كردي كه دست من؟و ضرغامي به شدت نگرانه...گاهي بايد براي انتقلاب از خيلي چيزها گذشت...

+آره ديدم 20:30 .نمي فهمم چرا ميگين نبايد ديد.آيا براي اين كه بدونيم چه دروغايي ميگن نبايد 20:30 رو ببينيم بايد بدونيم تا مطب بنويسيم.اون وقت اونا ديگه فردا ميان مي گن اصلا موسوي كانديد نشده بود كه...به نظرم بايد حرف هاي اينا رو هم شنيد
ممنون

shahla گفت...

چند نکته ایمنی در مورد حضور در راهپیمایی روز قدس جمعه ( ۲۷ شهریور )
لطفا اگه چیز دیگه ای به نظرتمی رسه بیا بگو تا اضافه کنیم. این خیلی مهمه .

سراب زدا گفت...

سبز سبزم
اعترافات مهندس نمكيان دبير كل حركت حزب ا… و از موسسين احياي حزب ا… كه بعد فرار از ايران و پناهنده شدن به سازمان ملل قسمتي از فيلم آن منتشر مي شود. (بخش اول : پیش بینی های ایلیا درباره آینده، و تحریفهای اِبا (اداره برخورد با ادیان) )فایل تصویری گفتگوی خانم دكتر پریس كي نژاد (عضو مرکزی و سخنگوی حامیان ایلیا میم در خارج از کشور) در پاسخ به به اتهامات دروغ دايره مذاهب (مجموعه فیلم های سراب زدا در 3 بخش)
جهت دانلود فیلم ها و ارسال آن به سایرین:
www.sarab-zoda.blogfa.com
www.Efshagarane-eba.blogfa.com

shahla گفت...

سلام!
پست مشترک( 3) هم باهمت و یاری همه دوستان آماده شد .
با استقبال خوبی که انجام گرفته ،با هر اپ تعدادبیشتری همصدا می شیم.
قبل از اپ، پست مشترک (3) ،لطفآ تشریف بیارید و با نظر تون اون رو کامل تر کنید . تاریخ اپ شنبه 28/
خواهشآ لطف کنید، دوستانی که همراه هستند رو در جریان بگزارید لطفآ.
آدرس : http://wepuzzle.blogfa.com/

رضا گفت...

سلام با افتخار لينک شدي

مسافر گفت...

گل][گل][گل][گل][گل]درود برشما که یکی از ان وارثان کوروش وداریوش میباشی

وطن با بودن فرزندانی مثل شما هرگز نمی میرد

خفاشان ترسو که از روشنائی واهمه دارند همیشه در استتار روزنه های نور رسانی با تارهای خودشان در تقلا هستندوگمان میکنند که این نسلها همان نسلهای دوران صفویان ویا قاجاریانند که برای تبرک از اب دهان شیخ وسید دهان باز کنند ومالخولیای حاکم دوباره با حربه کلامی دوباره بر بالای جنازه های به خون افتاده در جمعه امده بود که بترساند ولی نمیداند که همگان میدانند که از اب ونان افتاده است وساعات آخرین عمر ننگینش را میگذراند چقدر ابله است که نمیتواند از این زندگی با این همه قدرت نامی به نیکوئی در تاریخ ثبت کند در صورتی که همین ها بودند که برای عوام وخاص بر بالای منابر تاریخ رشادتها وازادگیها را شرح میدادند وزمانی که به قدرت رسیده اند چهره دیگر وواقعی خودشان را نمایان کرده اند که این برای ملت ایران جای امیدواری دارد که در رنسانسی که در پیش میباشد دیگر از تعالیم دین اسلام وآخوند مجتهد ...به نیکی ودادرسی یاد نمیشود وکاخهای تفکراتی که در اذهان عده ای درست شده بود که اسلام منشور نجات بشریت است به کلوخ تبدیل خواهد شد وائین خرد جمعی را به سر لوحه مرام حیات خودشان خواهند نگاشت
زنده باد ازادی وپاینده با دجوانان روشن وپرشور ایران بخصوص جوانان تهرانی که حماسه ای به یاد ماندنی افریده اند وباز خواهند آفریدکه تاریخ ایران هماره پراست از رشادتها وپایداری مردمان دلیر وروشن ضمیر عصر خویش
وخواب دیو سیاه را اپریشان کرده اند وعفریتهای اطرافش را نگران ساخته
همیشه سرفراز باشیدبدرود با اجازه در وبلاگم لینکت خواهم کرد اگر دوست داشتی شماهم اینکار را انجام بده
مسافر

reza گفت...

سلام بايت پيروزي در روز قدس عليه کودتاچي ها مبارک .سانسور پخش مسابقه فوتبال ؟
در مورد رحيمي معاون آول ريس جمهوري؟
حرفهاي مردم فلسطين در مورد روز قدس.
عضويت در بسيج؟